داستان مهدوی (5): آوای استغاثه
وقتی بیدار شد دید که همسفرانش رفته اند و او را جا گذاشته اند.
صدای درنده ها خبر از نزدیک بودنشان می داد و بیابان خشک خبر از تشنگی طولانی.
در آن حالت اضطراب و استیصال، به رسم مذهب پدری، یک یکِ خلفای مذهبشان را صدا زده بود. کمک خواسته بود و جوابی نشنیده بود.
ادامه مطلب احادیث تصویری امام زمان علیه السلام (1) (+پوستر و پاورپوینت)
داستانهای ائمه: امام مهدی (عج): پرچم دوست
داستانهای ائمه: امام مهدی (عج): دجال در کعبه
کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
داستانهای ائمه: امام مهدی (عج): مژده یزدگرد به ظهورمنجی
داستانهای ائمه: امام مهدی (عج): شیعه به کجا پناه برد؟
داستانهای ائمه: امام مهدی (عج): مردی که متحیر بود
داستان ,اند ,مهدوی ,یکِ ,مذهبشان ,خلفای ,خبر از ,یک یکِ ,پدری، یک ,یکِ خلفای ,خلفای مذهبشان
درباره این سایت